سخنرانی غلامحسین اولاد درباره شعر ایران از پیش از اسلام تا زمان رودکی
خبرگزاری فارس: غلامحسین اولاد، شاعر، در نشست ادبی کانون فرهنگ و هنر فارس درباره شعر ایران از پیش از اسلام تا زمان رودکی سخنرانی کرد.
به گزارش خبرنگار فارس، در این نشست که به دبیری ناصر امامی در محل کانون فرهنگ و هنر فارس در شیراز برگزار شد، غلامحسین اولاد گفت: در ایران پیش از اسلام به روایات متون تاریخی، زبانها و لهجههای متعددی بوده که در این میان به زبان فارسی باستان، اوستا و فارسی میانه از همه مهمتر و شاخصتر بودند. وی افزود: در فارسی باستان یا زبان کتیبههای هخامنشی که شعری دیده نشده اما بخشهایی از اوستا مانند گاتها و یشتها شعر گونهاند و در زبان فارسی میانه یا پهلوی که شامل دوره اشکانی و ساسانی میشود، آثار منظوم داریم مانند درخت آسوریک، جاماسب نامه و یادگارزریران و سرودهای مانی و همچنین خسروانیها و پهلویات از سرودههای نخستین ایرانیهاست.شاعر «تو سرو هم که نباشی بلند بالایی» گفت: مؤلف تاریخ قم اولین شعر فارسی را به بهرام گور پادشاه ساسانی نسبت میدهد و در کتاب اغانی هم به شعری از یزید بن مفرغ برمیخوریم که تاریخ آن سال 51 هجری است. تا نیمه اول قرن سوم هجری و قدیمیترین شعر مکتوب در خراسان ساخته شد و از حنظله بادغیسی وراق و فیروز مشرقی و بوسلیک گرگانی و مسعودی مروزی صاحب نخستین شاهنامه منظوم پیش از فردوسی به عنوان شاعران اولیه نام میبرند، تا قرن چهارم که ابوعبدالله جعفر رودکی پدر شعر فارسی پا به میدان نهاد. شاعر «کنار خوشه گندم» افزود: اینکه برخیها نخستین شعر را از آدم پس از کشته شدن هابیل به دست قابیل میدانند یا میگویند شعر همزاد و همراز با افسانه و اسطوره است یا برآمده از آواز پرندگان و صدای کودکان است حدس و گمانهایی از خاستگاه ، مرجع و مبدا شعر نه وجود شعر، منظور ما از شعر شعری است که یک ساختار و چارچوب مشخص و تعریف پذیر داشته باشد و الفاظ به اعتبار اندیشه و بینش زیبایی شناسی و الهام و تخیل افاده معنا نماید. اولاد گفت: اگر افلاطون در رساله سیدون(سیدرون) و برخی از اندیشمندان، شاعری را با جنون تشبیه کردهاند این جنون با دیوانگی ناشی از برهم ریختگی سیستم عصبی و پریشان مغزی آدمهای روانی اساسا تفاوت دارد، زیرا جنون شاعرانه، خلاق و تخیل برانگیز است نه مخرب و در هم ریخته و زیربنا و جرقه ساخت چنین جنونی شعور و اشراق و آگاهی است نه نابخردی و بیاندیشگی. شاعر جرق ساخت «در باغ خسته بعد از ظهر» بیان کرد: این جنون موهبتی است که شگرفت و عشق آفرین که همگان را در آن راه نیست آنچنان که مولوی حتی ابن سینای حکیم را که خود نیز شاعر بوده است نامحرم میداند و میگوید عقل در کار عشق نابیناست/ عاقلی کار بوعلی سیناست. یعنی تا زمانی که ما با عقل حسابگر و منطق و استدلال سر و کار داریم، نمیتوانیم عاشق شویم از طرف لازمه شاعری، عاشق بودن است، عشق به مفهوم متعالی آن. اولاد در پایان گفت: از نگاه شاعر جنون نوعی معرفت است که تمام کائنات و جهان هستی را به چالش میگیرد کما اینکه شاعر میگوید: این همه طمطراق کنفیکون/ ذرهای نیست پیش اهل جنون.